صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 173

1. در بهشت افکند آن رخسار گندم گون مرا

2. شست یاد کوثر از دل آن لب میگون مرا

3. از تماشای رخش چون چشم بردارم، که هست

4. چهره گلرنگ او گیرنده تر از خون مرا

5. خط آزادی طمع زان روی نوخط داشتم

6. سرخط مشق جنون شد آن خط شبگون مرا

7. خشک می آید به چشم سرو چون سوهان روح

8. ریشه در دل کرد تا آن قامت موزون مرا

9. یک سیه خانه است چشم لیلی از صحرای او

10. سر به صحرا داده است آن کس که چون مجنون مرا

11. شیشه گو گردنکشی کن، جام گو ناساز باش

12. کز خمار آورد بیرون آن لب میگون مرا

13. گرد کلفت گر به خاطر این چنین زور آورد

14. می دهد در خاک آخر غوطه چون قارون مرا

15. از جهان آب و گل عمری است بیرون رفته ام

16. خم نمی سازد حصاری همچو افلاطون مرا

17. تنگنای شهر نتواند مرا دلتنگ داشت

18. وسعت مشرب بود پیشانی هامون مرا

19. نیست احسان، بنده کردن مردم آزاده را

20. بخل منعم می کند بیش از کرم ممنون مرا

21. سرمه دان دریاکشان را برنیارد از خمار

22. شد خمار لیلی از چشم غزال افزون مرا

23. صید وحشت دیده ام صائب به تنهایی خوشم

24. می توان کردن به رو گرداندنی ممنون مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
* هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* شگفتی بگیتی ز رستم بس است
* کزو داستان بر دل هرکس است
شعر کامل
فردوسی
* بازیچه امواج بود کشتی خالی
* دل را ز غم و درد سبکبار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی