صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1789

1. مپوش چشم ز رخسار همچو جنت دوست

2. که نور چشم فزاید صفای طلعت دوست

3. به سیم قلب خریده است ماه کنعان را

4. کسی که هر دو جهان را دهد به قیمت دوست

5. نهال عمر ابد با کمال رعنایی

6. گل پیاده نماید، نظر به قامت دوست

7. ازان به خاک برابر نموده ام خود را

8. که خاکسار نوازست ابر رحمت دوست

9. کمر به خدمت من بسته اند عالمیان

10. ازان زمان که کمربسته ام به خدمت دوست

11. چو خون مرده نیاید به کار زنده دلان

12. شبی که زنده ندارند در محبت دوست

13. چرا ز دامن صحرا به حی روم صائب؟

14. مرا که نیست چو مجنون دماغ صحبت دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ندارم گر چه در خرمن پر کاهی، به این شادم
* که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
شعر کامل
صائب تبریزی
* پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست
* هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد
شعر کامل
سعدی
* سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید
* کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود
شعر کامل
صائب تبریزی