صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1861

1. رویی کز او نریخته است آبرو کجاست؟

2. ابرتری که تازه شود جان ازو کجاست؟

3. تا چون حریم کعبه بگردم به گرد او

4. یارب درین جهان دل بی آرزو کجاست؟

5. از تهمت است پیرهن ماه مصر چاک

6. دامان عصمتی که ندارد رفو کجاست؟

7. هر چند صیقلی کند آیینه روی خویش

8. آن جوهری که با تو شود روبرو کجاست؟

9. چون طوطیان ز من نکشد آبگینه حرف

10. جز عکس خود مرا طرف گفتگو کجاست؟

11. آبی جز آب تیغ که از چشم شور خلق

12. لب تشنه را گره نشود در گلو کجاست؟

13. صائب ز بس که بر سر هم ریخته است دل

14. ره شانه را به کاکل آن فتنه جو کجاست؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی
* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری