صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1869

1. درد دلم ز پرسش ارباب عادت است

2. بیماریی که هست مرا، از عیادت است

3. در کنه کفر و دین نرسیده است هیچ کس

4. هنگامه گرم ساز جهان، رسم و عادت است

5. آبی که خاکمال دهد آب خضر را

6. در چشمه سار جوهر تیغ شهادت است

7. کم خون به سایه علم عشق می خوریم؟

8. حرفی است این که بال هما را سعادت است

9. بر هر طرف که میل کند بحر، تابعم

10. موج مرا به کف چه عنان ارادت است؟

11. در ساغر زیاده طلب خون بود مدام

12. نشتر همیشه در خم خون زیادت است

13. مشکل که سر به چشمه کوثر در آورد

14. صائب چنین که تشنه تیغ شهادت است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر
* ندانمت که در این دامگه چه افتادست
شعر کامل
حافظ
* ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
* که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
شعر کامل
حافظ
* چگونه پیش تو ناید پری به شاگردی
* که مو به موی تو در علم غمزه استاد است
شعر کامل
فروغی بسطامی