صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 187

1. در دل هر قطره آماده است دریایی مرا

2. هست در هر دانه ای دام تماشایی مرا

3. عشرت ملک سلیمان می کنم در چشم مور

4. هر کف خاکی بود دامان صحرایی مرا

5. نیست با گفتار لب، کیفیت گفتار چشم

6. خوشترست از لعل گویا، چشم گویایی مرا

7. گر چه چون اشک یتیمان بی قرار افتاده ام

8. چشم قربانی کند مژگان گیرایی مرا

9. سر خط مشق جنونم نارسایی می کند

10. نیست در مد نظر چون سرو بالایی مرا

11. با دل بی آرزو بر دل گرانم یار را

12. آه اگر می بود در خاطر تمنایی مرا

13. با دل بی آرزو بر دل گرانم یار را

14. آه اگر می بود در خاطر تمنایی مرا

15. بر دهان طوطیان مهر خموشی می زدم

16. در نظر می بود اگر آیینه سیمایی مرا

17. دردمندی درد را بسیار درمان کرده است

18. گو نباشد بر سر بالین مسیحایی مرا

19. برنمی دارد ترازوی قیامت سنگ کم

20. ورنه از سنگ ملامت نیست پروایی مرا

21. می شد از جولان من انگشت حیرت گردباد

22. در خور سودا اگر می بود صحرایی مرا

23. غیرت من صائب از همکار باشد بی نیاز

24. ذوق کار خویش باشد کارفرمایی مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خود را چو برگ کاه سبک کن ز هر چه هست
* آنگه کمند جاذبه کهربا ببین
شعر کامل
صائب تبریزی
* خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
* این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو
شعر کامل
حافظ
* دلم چون برگ بید از آب زیر کاه می لرزد
* وگرنه سینه چون کشتی به دریا می توانم زد
شعر کامل
صائب تبریزی