صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1922

1. احوال دل ز دیده خونبار روشن است

2. حال درون خانه نمایان ز روزن است

3. روشندلان همیشه سفر در وطن کنند

4. استاده است شمع و همان گرم رفتن است

5. در انتظام کار جهان اهتمام خلق

6. مشق جنون به خامه فولاد کردن است

7. جوهر بس است بیضه فولاد را حصار

8. آن را که دل قوی است چه حاجت به جوشن است؟

9. دست و دهن اگر چه نماید تنور رزق

10. نسبت به دست کوته ما چاه بیژن است

11. شستن به اشک، گرد کدورت ز روی دل

12. آیینه را به دامن تر پاک کردن است

13. ظالم به مرگ سیر نگردد ز خون خلق

14. در خواب، کار تشنه لبان آب خوردن است

15. دل چون کمال یافت نهد پای بر فلک

16. چون دانه خوشه گشت رجوعش به خرمن است

17. صائب ز خود برآی که شرط طریق عشق

18. گام نخست از خودی خود گذشتن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی
* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی
* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی