صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 205

1. می کنم از سینه بیرون این دل افسرده را

2. بشنوم تا چند بوی این چراغ مرده را؟

3. شب چو خون مرده و سنگ مزارش خواب توست

4. زنده گردان از عبادت این زمین مرده را

5. ای گل بی درد، پر زر کن دهان بلبلان

6. در گره چون غنچه خواهی بست چند این خرده را؟

7. زنگ هیهات است از پیکان زداید خون گرم

8. باده چون آرد به حال خود دل افسرده را؟

9. از ترشرویان شود ماتم سرا دارالسرور

10. ره مده رضوان به جنت زاهد دلمرده را

11. باعث آرامش دل گشت صائب خط یار

12. توتیای چشم باشد خاک، طوفان برده را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
* دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
شعر کامل
سعدی
* تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت
* گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی