صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2093

1. نتوان به دستگیری اخوان ز راه یافت

2. یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت

3. من بودم و دلی که مرا غمگسار بود

4. آن نیز رفته رفته به خرج نگاه رفت

5. رویت ز آفتاب کشید انتقام ما

6. گر ز آفتاب رنگ ز رخسار ماه رفت

7. از جوش مشتری به دلارام من رسید

8. بر ماه مصر آنچه ز زندان و چاه رفت

9. بگذر ز عزم هند که بهر زر سفید

10. نتوان به پای خود به زمین سیاه رفت

11. از حرف سرد بر من آتش زبان گذشت

12. بر شمع آنچه از نفس صبحگاه رفت

13. از ظلمت گنه به دل پاک من رسید

14. بر چشم روشن آنچه ز آب سیاه رفت

15. در محفل وجود مرا زندگی چو شمع

16. گاهی به اشک صائب و گاهی به آه رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عارف گوینده بگو تا که دعای تو کنم
* چونک خوش و مست شوم هر سحری وقت دعا
شعر کامل
مولوی
* خبر ز تلخی آب بقا کسی دارد
* که همچو خضر گرفتار عمر جاویدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟
* که رواج شکر و قیمت بادام برفت
شعر کامل
اوحدی