صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2117

1. بر هر که نظر می فکنم مست و خراب است

2. بیداری این طایفه خمیازه خواب است

3. بی اشک ندامت نبود عشرت این باغ

4. از خنده گل آنچه بجامانده گلاب است

5. چون اخگرسوزان، دل ما سوختگان را

6. گر قطره آبی است همین اشک کباب است

7. دیوان مکافات به ظالم نکند رحم

8. خط حسن ستمکار ترا پای حساب است

9. چون ماه نو از دیدن ما چشم مپوشید

10. کز قامت خم هستی ما پا به رکاب است

11. هر خیره نگاهی نتواند ز تو گل چید

12. آتش ز تماشای تو یک چشم پر آب است

13. با جنگ، بدآموز مرا خوی تو کرده است

14. مقصود من از نامه نه امید جواب است

15. دیوار خرابی که عمارت نپذیرد

16. مستی است که در پای خم باده خراب است

17. کیفیت می می برم از چهره محجوب

18. رخسار عرقناک، مرا عالم آب است

19. در مشت گلی نیست که صد نکته نهان نیست

20. در دیده صاحب نظران خشت کتاب است

21. هر کس که خموش است درین میکده صائب

22. چون کوزه لب بسته پر از باده ناب است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق
* جایی دلم برفت که حیران شود عقول
شعر کامل
سعدی
* دران مبین تو که شور است آب دیده عاشق
* که پرورش جز از این آب نیست مهرگیا را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو