صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2119

1. جمعیت جسم از نفس پا به رکاب است

2. شیرازه مجموعه ما موج سراب است

3. جایی که بود عمر خضر نقش بر آبی

4. این هستی ده روزه ما در چه حساب است؟

5. این هستی پوچی که تو دلبسته آنی

6. موقوف به یک چشم زدن همچو حباب است

7. از قطره اشکش جگر سنگ شود داغ

8. هر دل که ازان حسن گلوسوز کباب است

9. سیری ز تماشا نبود اهل نظر را

10. دریای گهر پر ز تهی چشم حباب است

11. حسنش شده در بردن دل گرم عنانتر

12. هر چند که از حلقه خط پا به رکاب است

13. ناشستگی من بود از سر به هوایی

14. چون سرو، مرا پای به گل در لب آب است

15. امید من از نامه نوشتن نکشد دست

16. هر چند که مکتوب مرا جنگ جواب است

17. از مردم خاموش طلب سر حقیقت

18. کاین کوزه سربسته پر از باده ناب است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
* نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گه سبو زنم بر سنگ، گه به پای خم افتم
* ساقیا مرنج از من عالم جوانیهاست
شعر کامل
صائب تبریزی
* از زلف مشکبوی تو مجلس معطرست
* گوئی که عود خام بر آتش نهاده‌ئی
شعر کامل
خواجوی کرمانی