صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2214

1. سفر اهل شوق در وطن است

2. خلوت اهل دل در انجمن است

3. عندلیبی که در خیال گل است

4. هر کجا غنچه می شود چمن است

5. خنده هر چند کم بود، در وقت

6. خانه پرداز محنت کهن است

7. غم یکساله را به باد دهد

8. خنده گل اگر چه یک دهن است

9. رخنه اش سد باب طوفان است

10. عشق، خضر سفینه بدن است

11. سخن عشق با خرد گفتن

12. بر رگ مرده نیشتر زدن است

13. آفتابی است بی زوال، سخن

14. مغربش گوش و مشرقش دهن است

15. یوسف شرمگین معنی را

16. لفظ نازک به جای پیرهن است

17. مغز گردد در استخوانش نال

18. چون قلم هر که عاشق سخن است

19. بر زبان قلم نیاید راست

20. آنچه از شوق در ضمیر من است

21. بر بزرگان مشو به حلم دلیر

22. سپر آفتاب، تیغ زن است

23. ایمن از گوشمال دوران است

24. هر که صائب به حال خویشتن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
* هر چه گفت و گوی خلق آن ره ره عشاق نیست
شعر کامل
مولوی
* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* شرطست نه بر چشمه که بر چشم نشانند
* مانند تو سروی که ز بستان بدر آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی