صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2264

1. بر رخ ممکن بود پیوسته گرد احتیاج

2. لازم این نشأه افتاده است درد احتیاج

3. در گذر از عالم امکان که این وحشت سرا

4. بستر بیمار را ماند ز درد احتیاج

5. خرقه اش را بخیه از دندان سگ باشد مدام

6. هر تهیدستی که گردد کوچه گرد احتیاج

7. از فشار قبر بر گوش حدیثی خورده است

8. هر که را در هم نیفشرده است درد احتیاج

9. باغ بر هم خورده را ماند در ایام خزان

10. ساحت روی زمین از رنگ زرد احتیاج

11. در شجاعت آدمی هر چند چون رستم بود

12. می شود چون زال عاجز در نبرد احتیاج

13. می کند گل از نسیم صبح این معنی، که نیست

14. سینه روشندلان بی آه سرد احتیاج

15. بی نیازی سرکشی می آورد، زان لطف حق

16. بندگان را مبتلا سازد به درد احتیاج

17. اغنیا را فرق کردن از فقیران مشکل است

18. بس که صائب عام گردیده است درد احتیاج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ
* ای بی‌رخ تو چو لاله‌زارم دیده
* گرینده چو ابر نوبهارم دیده
شعر کامل
سعدی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی