صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2300

1. زان پیش کآفتاب بگیرد گلوی صبح

2. روی خود از می شفقی کن چو روی صبح

3. زان پیش کز غبار نفس بی صفا شود

4. لبریز کن سبوی خود از آب جوی صبح

5. خورشید چشم آب دهد از نظاره اش

6. چون شبنم آن که چشم گشاید به روی صبح

7. در چشم منکران قیامت نمونه ای است

8. از جوی شیر گلشن فردوس، جوی صبح

9. تو خفته ای و می شکند خار آتشین

10. در پای آفتاب ز بس جستجوی صبح

11. چون شمع اگر چه مرگ من از نوشخند اوست

12. صد پیرهن گداختم از آرزوی صبح

13. ای دل سیاه، عزت پیران نگاه دار

14. در خون مکش ز باده گلرنگ موی صبح

15. خواهی که سرخ روی شوی در بسیط خاک

16. چون گل به آب دیده خود کن وضوی صبح

17. چون آفتاب خامه صائب علم کشید

18. پر نور کرد عالمی از گفتگوی صبح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* بر بیاض گردن او نقطه ای از خال نیست
* از لطافت این ورق افشان نمی گیرد به خود
شعر کامل
صائب تبریزی
* خروشید و جوشید و برکند خاک
* ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
شعر کامل
فردوسی