صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2350

1. تا گلستان را نهال قامتش آباد کرد

2. باغبان چندین خیابان سرو را آزاد کرد

3. سنگ را در ناله می آرد وداع دوستان

4. بیستون فریادها در ماتم فرهاد کرد

5. نیست چون جوهر اگر در بال همت کوتهی

6. می توان پروازها در بیضه فولاد کرد

7. مدتی شد گرچه از جوش نشاط افتاده ایم

8. می توان از خاک ما میخانه ها آباد کرد

9. تاجداران را طریق خسروی تعلیم داد

10. این که از هدهد سلیمان وقت غیبت یاد کرد

11. اینقدر تمهید در تعمیر ما در کار نیست

12. می توان ما را به گرد دامنی آباد کرد

13. آه اگر ذوق گرفتاری نخواهد عذر ما

14. وحشت ما خون عالم در دل صیاد کرد

15. رفت در گنج گهر پایش چو دیوار یتیم

16. چون خضر هر کس که در تعمیر ما امداد کرد

17. این جواب آن غزل صائب که فتحی گفته است

18. از فراموشان مباد آن کس که ما را یاد کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این قطرهٔ خون تا یافت از لعل لبش رنگی
* از شادی آن در پوست چون نار نمی‌گنجد
شعر کامل
عراقی
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
* یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
شعر کامل
مولوی