صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2511

1. عشق شورانگیز اگر جا در دل خارا کند

2. کعبه را چون محمل لیلی جهان پیما کند

3. در سر اندیشه او عقل آخر سرگذاشت

4. در دل دریا شناور چند دست و پا کند؟

5. جرأت بر گرد سر گردیدن شکر کجاست؟

6. من گرفتم مور عاجز بال و پر پیدا کند

7. جان مشتاقان به پابوس قیامت می رسد

8. یار بی پروای ما تا آستین بالا کند

9. از لباس ظاهر آزادم، سبکدستی کجاست

10. کز سرم اندیشه دستار را هم وا کند

11. رتبه آزادگی بنگر که نخل میوه دار

12. از حجاب سرو نتوانست سر بالا کند

13. در فضای لامکان از تنگی جا شکوه داشت

14. دل چه بال و پر درین دامان صحرا واکند؟

15. شیخ شهر از گوشه گیری شهره آفاق شد

16. سر به جیب خاک بردن دانه را رسوا کند

17. سوزن عیسی تواند لاف بینایی زدن

18. رشته سردرگم ما را اگر پیدا کند

19. تیغ بردارد به انداز سرش هر موجه ای

20. خودنمایی چون حباب آن کس که در دریا کند

21. گرنگردد از شنیدن طبع اهل دل ملول

22. صائب از هر قطره خون دفتری انشا کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش
* من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
* فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی