صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2578

1. سایه بر هر کس که آن سرو خرامان افکند

2. رعشه چون آب روانش بر رگ جان افکند

3. عشق بالا دست هر کس را که برگیرد زخاک

4. آسمان را بر زمین چون سایه آسان افکند

5. پرده ناموس نتواند حریف عشق شد

6. بادبان چون پرده بر رخسار طوفان افکند؟

7. از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است

8. ورنه هر کس گاه سیری پیش سگ نان افکند

9. هر که را شرم کرم در زیر دامان پرورد

10. در دل شب سایلان را زر به دامان افکند

11. هر که اینجا جمع سازد خویش را، فردای حشر

12. خویش را چون قطره در دریای غفران افکند

13. رحم کن بر ناتوانان کز دهان شکوه مور

14. می تواند رخنه در ملک سلیمان افکند

15. بر ضعیفان رحم کردن، رحم بر خود کردن است

16. وای بر شیری که آتش در نیستان افکند

17. من چسان صائب نگهداری کنم خود را، که خضر

18. خویش را دانسته در چاه زنخدان افکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* تو گرم کن نفس خویش را به آتش عشق
* رها کن آن دگران را به زیره و پلپل
شعر کامل
اوحدی
* آنچه از مائده فیض بر این نه طبق است
* رزق جمعی است که در پرده شب بیدارند
شعر کامل
صائب تبریزی