صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2600

1. رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند

2. از زمین پست بر اوج ثریا می روند

3. روح مجنون را زتنهایی برون می آورند

4. عاشقان از شهر اگر گاهی به صحرا می روند

5. خانه بر دوشان مشرب از غریبی فارغند

6. چون کمان در خانه خویشند هر جا می روند

7. موج را سر رشته می گردد به دریا منتهی

8. راههای مختلف آخر به یک جا می روند

9. دامن مادر به آغوش پدر بگزیده اند

10. طفل طبعانی که از دنبال دنیا می روند

11. خانه پردازان چو سیلاب از جهان آب و گل

12. بی توقف راست تا آغوش دریا می روند

13. رهروان را چشم شور صبح می سازد خنک

14. زین سبب این راه را مردان به شبها می روند

15. از گرانجانان چو کوه قاف ایمن نیستند

16. اهل وحشت گر به زیر بال عنقا می روند

17. فارغ از همراه گردد هر که خود را جمع ساخت

18. مردم آشفته، با همراه تنها می روند

19. چون زبان شانه از فیض خموشی اهل دل

20. در رگ و در ریشه زلف چلیپا می روند

21. آرزوی خام، عالم را بیابان مرگ کرد

22. همچنان خامان به دنبال تمنا می روند

23. تن پرستانی که صائب از خودی نگریختند

24. زیر دیوارند اگر بیرون زدنیا می روند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق از ره تکلیف به دل پا نگذارد
* سیلاب نپرسد که در خانه کدام است
شعر کامل
صائب تبریزی
* دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان
* چندین دل صاحب نظرش دست به دامان
شعر کامل
سعدی
* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی