صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2626

1. از قبول نقش، دل دایم پریشان حال بود

2. گر غباری داشت این آیینه از تمثال بود

3. از تهی چشمان گره در کار من امروز نیست

4. آب کشت من مدام از چشمه غربال بود

5. از گشاد لب در تشویش واشد بر رخش

6. در رحم از فکر روزی طفل فارغبال بود

7. خاک زن در چشم خودبینی که از آب حیات

8. سد اسکندر همین آیینه اقبال بود

9. آهوان از تنگ میدانی به من گشتند رام

10. بس که از شور جنونم دشت مالامال بود

11. داغ خوش پرگاری من بود خال نوخطان

12. تا دل سوداییم در حلقه اطفال بود

13. دل خنک شد تا دهن بستم زحرف نیک و بد

14. مهر خاموشی تب گفتار را تبخال بود

15. عمر من شد صرف صائب در تمنای محال

16. تار و پود هستی من رشته آمال بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گه سبو زنم بر سنگ، گه به پای خم افتم
* ساقیا مرنج از من عالم جوانیهاست
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقیا آمدن عید مبارک بادت
* وان مواعید که کردی مرواد از یادت
شعر کامل
حافظ
* اولین گام ار سمند عقل را پی می‌کنی
* وادی بی منتهای عشق را طی می‌کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی