صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2642

1. کی ز سیل گرمرو بر روی صحرا می رود؟

2. آنچه از مژگان تر بر چهره ما می رود

3. عشق را در کشور ما آبروی دیگرست

4. یوسف اینجا بر سر راه زلیخا می رود

5. بر امید وعده شب در میان زلف او

6. روزگاری شد که روز از کیسه ما می رود

7. رفتی و از بدگمانیهای عشق دوربین

8. تا تو می آیی به مجلس دل به صد جا می رود

9. بیشتر ارباب دنیا زر به منعم می دهند

10. آب این بی حاصلان یکسر به دریا می رود

11. سرو مشرب در زمین هند بالا می کشد

12. آب می آید به این گلزار و صهبا می رود

13. کی نهد صائب قدم بر دیده گریان من؟

14. آن که از رنگ حنایش خار در پا می رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* به هیچ در نروم بعد از این ز حضرت دوست
* چو کعبه یافتم آیم ز بت‌پرستی باز
شعر کامل
حافظ
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی