صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2795

1. زعکسش لرزه بر آیینه گوهرنگار افتد

2. صدف بر خویش می لرزد چو گوهر شاهوار افتد

3. زناحق کشتگان پروا ندارد آن سبک جولان

4. نسوزد دل نسیمی را که ره بر لاله زار افتد

5. زبی پروا نگاهی آب در چشمش نمی گردد

6. سر خورشید اگر آن سنگدل را در گذار افتد

7. نیندازد به خاک آن را که عشق از خاک بردارد

8. سر منصور هیهات است از آغوش دار افتد

9. مخور بر دل مرا کز زخم دندان پشیمانی

10. به اندک روزگاری بخیه ات بر روی کار افتد

11. به صیقل مشکل است از دل زدودن زنگ ذاتی را

12. که عنبر تیره از دریای روشن بر کنار افتد

13. نشد از جستجو زنجیر مانع شوق مجنون را

14. کی از رفتار آب از پیچ و تاب جویبار افتد؟

15. ملرزان ذره ای را دل که خورشید بلند اختر

16. به این تقصیر هر روزی ز اوج اعتبار افتد

17. به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن

18. که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد

19. مصور می شود بی پرده آن آیینه رو صائب

20. اگر آیینه دل از علایق بی غبار افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* پیاده ندیدی که جنگ آورد
* سر سرکشان زیر سنگ آورد
شعر کامل
فردوسی
* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی