صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2877

1. نه از رحم است اگر نخجیر من بسمل نمی گردد

2. به خون من زبان خنجر قاتل نمی گردد

3. مرا نتوان به ناز و سر گرانی صید خود کردن

4. نگردم گرد معشوقی که گرد دل نمی گردد

5. غبار خاطر خلوت سرای او چرا گردم؟

6. میان دوستان دیوار و در حایل نمی گردد

7. به هر جانب که رو آرم، نظر بر چشم او دارم

8. که صید زخمی از صیاد خود غافل نمی گردد

9. گزیری نیست از خاشاک عصیان بحر رحمت را

10. کریمان را دکان جود بی سایل نمی گردد

11. به یک طالع مگر با ناخن از صلب قضا زادم؟

12. که رزق من بغیر از عقده مشکل نمی گردد

13. تو از شوریدگی بر خود جهان شوریده می بینی

14. کدامین موج در بحر رضا ساحل نمی گردد؟

15. نرفت از می غبار زهد خشک از جبهه زاهد

16. به سعی ابر رحمت این زمین قابل نمی گردد

17. شراب تلخ از انگور شیرین خوب می آید

18. نباشد تا خرد کامل، جنون کامل نمی گردد

19. چه دولت خوشتر از خشنودی خصم است عارف را؟

20. چرا صائب به جرم خویشتن قایل نمی گردد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور کن بوی ریا از خود که تا آزاده‌وار
* مسجد و میخانه را محرم شوی چون بوریا
شعر کامل
سنایی
* گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
* آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
شعر کامل
حافظ
* هرچند به عشرت گذرد فرصت پیری
* ایّام جوانی نتوان کرد فراموش
شعر کامل
نظیری نیشابوری