صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2880

1. به زنجیر تعلق خلق را دست قضا بندد

2. چو صیادی که صید کشتنی را دست و پا بندد

3. شکار لنگ می جویند صیادان کم فرصت

4. همیشه پای خواب آلود را غفلت حنا بندد

5. نگردد توتیا در زیر دیوار گرانجانی

6. چو برگ کاه هر کس خویش را بر کهربا بندد

7. قضا چون سایه از دنباله اعمال می آید

8. گناه لغزش خود را چرا کس بر قضا بندد؟

9. قضا را دست پیچ خود کند در کجروی نادان

10. گناه خویشتن را کور دایم بر عصا بندد

11. درین میخانه هر کس در دل خم راه می جوید

12. همان بهتر که چون ساغر لب از چون و چرا بندد

13. به زهد خشک نتوان عشق را مغلوب خود کردن

14. چگونه دست آتش را کسی با بوریا بندد؟

15. اگر از طعنه عاجزکشی صائب نیندیشد

16. به آه گرم دست کهکشان را بر قفا بندد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* حدیث مدعیان و خیال همکاران
* همان حکایت زردوز و بوریاباف است
شعر کامل
حافظ
* عشق از ره تکلیف به دل پا نگذارد
* سیلاب نپرسد که در خانه کدام است
شعر کامل
صائب تبریزی