صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3012

1. لبش از خنده دندان نما جان تازه می سازد

2. شراب صبح جان می پرستان تازه می سازد

3. اگرچه صفحه روی تو از خط کافرستان شد

4. همان صبح بناگوش تو ایمان تازه می سازد

5. نظر سیراب می گردد چو یاقوت از تماشایش

6. سفالی را که آن خط چوریحان تازه می سازد

7. غبار خاطر من بیش می گردد زتردستان

8. زمین تشنه را هر چند باران تازه می سازد

9. نسیم صبح پیغام که می آرد به این گلشن؟

10. که از هر غنچه شاخ گل گریبان تازه می سازد

11. دل آزاده ما هم زبرگ عیش می بالد

12. لباس سرو را گر نوبهاران تازه می سازد

13. مدار امید آسایش برون نارفته از عالم

14. نفس غواص در بیرون عمان تازه می سازد

15. فریب مردمی صائب مخور از چشم پرکارش

16. که از بهر شکستن عهد و پیمان تازه می سازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
* که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
شعر کامل
حافظ
* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی
* در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
* بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
شعر کامل
سعدی