صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3033

1. زرفتارت امان از عالم ایجاد برخیزد

2. به جای گرد از بنیاد هستی داد برخیزد

3. زبیباکی چنان مردانه زیر تیغ بنشینم

4. که فکر خونبها از خاطر جلاد برخیزد

5. زعزلت فارغ از رد و قبول خلق گردیدم

6. شود آسوده شمعی کز گذار باد برخیزد

7. به سختی هر که تن در داد شیرین کار می گردد

8. که از دامان کوه بیستون فرهاد برخیزد

9. مهیای خرابی گوشه غمخانه ای دارم

10. که از دامن فشاندن گردم از بنیاد برخیزد

11. زحیرت همچنان در وادی سرگشتگی محوم

12. اگر در هر قدم خضری پی ارشاد برخیزد

13. به هر دامی که افتد بلبل آتش نوای من

14. زشادی چون سپند از دانه اش فریاد برخیزد

15. خوشم با ترک سر، ورنه نگاهی می کنم صائب

16. که جوهر همچو آه از خنجر جلاد برخیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد
* صد سلسله از برگ نهادند به پایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
* به مومیایی لطف توام نشانی داد
شعر کامل
حافظ