صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3136

1. نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد

2. که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد

3. سبکسر در فنای خویش بیش از خصم می کوشد

4. زبی مغزی به پای خود کدو بالای دار آمد

5. زگردش ماند پرگار فلک با آن سبکسیری

6. ندانم کی دل بیتاب خواهد برقرار آمد

7. به دامن نیست ممکن پا کشیدن بیقراران را

8. وگرنه موجه از دریا مکرر برکنار آمد

9. ستمکاری که در آیینه از تمکین نمی بیند

10. چه غم دارد که جان بر لب مرا از انتظار آمد؟

11. سبک جولانتر از برق است جوش خون مشتاقان

12. قدم بردار اگر خواهی به سیر لاله زار آمد

13. نمک در می فکندن شور و شر بسیار می دارد

14. نمی باید به بزم می پرستان هوشیار آمد

15. جنون ناقص از سنگ ملامت روی می تابد

16. ندارد از محک پروا چو زر کامل عیار آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد
* عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* باده کو تا به من آن تلخ زبان رام شود؟
* تلخی می نمک تلخی بادام شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* بر تن از دار فنا بیجگران می لرزند
* ما ازین پنبه چو حلاج رسن ساخته ایم
شعر کامل
صائب تبریزی