صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3163

1. ز اسباب جهان حسرت به دنیادار می ماند

2. زگل آخر به دست گلفروشان خار می ماند

3. به آزادی توانگر شو که در ایام بی برگی

4. همین سرو و صنوبر سبز در گلزار می ماند

5. سبک مغزان بزم خاک معذورند در مستی

6. که با رطل گران آسمان هشیار می ماند؟

7. زخود بیرون شدن را همتی چون سیل می باید

8. که در ریگ روان آن تنک از کار می ماند

9. زپرداز دل روشن سیه شد روزگار من

10. به روشنگر چه از آیینه جز زنگار می ماند؟

11. ندارد خودنمایی عاقبت، در گوشه ای بنشین

12. که گل پژمرده می گردد چو بر دستار می ماند

13. کجا تن پروران را جذبه توفیق دریابد؟

14. نبیند کهربا کاهی که بر دیوار می ماند

15. مده از دست دامان نکویان چون به دست افتد

16. که رزق گل شود آبی که در گلزار می ماند

17. مگر بندد حجاب عشق چشم چهره پردازش

18. وگرنه زود دست کوهکن از کار می ماند

19. چه بیتاب است جان عاشقان در باز گردیدن

20. صدا زین بیشتر در دامن کهسار می ماند

21. در آن کشور که صائب مشتری کوتاه بین باشد

22. متاع یوسفی بسیار در بازار می ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اوقات گرامی آنچه صرف عشق می گردد
* به دیوان قیامت در حساب زندگی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی
* کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
شعر کامل
خاقانی
* برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
* تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
شعر کامل
سعدی