صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3174

1. حباب و موج را هر کس که از دریا جدا بیند

2. زخط و خال کثرت چهره وحدت کجا بیند؟

3. شکست از گردش گردون به پاکان می رسد افزون

4. که گندم پاک چون گردید رنج آسیا بیند

5. نگردد مرگ سنگ راه جویای سعادت را

6. که با چشم سفید این استخوان راه هما بیند

7. مدان جان مجرد را یکی با پیکر خاکی

8. که آزادست مرغی کز قفس خود را جدا بیند

9. میان عاقبت بینان علم گردد به بینایی

10. چو نرگس هر که در جوش بهاران زیر پا بیند

11. قماش اهل دل را چون شناسد کوته اندیشی

12. که گردد روی گردان کعبه را گر بی قبا بیند

13. سیه باشد جهان در چشم دایم عیبجویی را

14. که پشت تیره از آیینه، از طاوس پا بیند

15. عصاکش پیر و کورست در سیر و سکون دایم

16. زهی غافل که تقصیرات خود را از قضا بیند

17. به خون ناامیدی دست شوید از گشاد دل

18. نواسنجی که دست غنچه گل در حنا بیند

19. زبیرحمی نگردد آب گرد دیده اش صائب

20. سر خورشید را آن سنگدل گر زیر پا بیند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیست ممکن از زبان خوش کسی نقصان کند
* چرب نرمی غوطه در شکر دهد بادام را
شعر کامل
صائب تبریزی
* کشید از دامن معشوق دست از بیم رسوایی
* همین تقصیر بس تا دامن محشر زلیخا را
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
* که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
شعر کامل
حافظ