صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3219

1. زدست خواجه از ابرام زر بیرون نمی آید

2. ازین رگ خون به زخم نیشتر بیرون نمی آید

3. چه خاک دلنشین است این که صحرای عدم دارد

4. که از دلبستگی ز انجا خبر بیرون می آید

5. فرو رو در سخن تا دامن معنی به دست آری

6. که بی غواصی از دریا گهر بیرون نمی آید

7. مگر صحرایی انشا از غبار دل کنم، ورنه

8. زمین از عهده این چشم تر بیرون نمی آید

9. گریبان پاره سازد سنگ را حسنی که شوخ افتد

10. صدف از عهده پاس گهر بیرون نمی آید

11. فراغت دارد از نشو و نما تخمی که می سوزد

12. سر سوداییان از زیر پر بیرون نمی آید

13. نیم بی ظرف تا سازم سیاه از آه عالم را

14. چو داغ لاله آهم از جگر بیرون نمی آید

15. نشویی دست تا از اختیار خویشتن صائب

16. ترا کشتی زدریای خطر بیرون نمی آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
* در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
شعر کامل
حافظ
* جام لعل و جامهٔ نیلی سیه روئی بود
* خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
* بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
شعر کامل
حافظ