صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3253

1. نفس از توبه صادق دم عیسی گردد

2. دست از بیعت تقوی ید بیضا گردد

3. پرتو شمع محال است به روزن نرسد

4. دل چو روشن شود اعضاء همه بینا گردد

5. گرد عصیان اگر از چهره دل پاک کنی

6. از فروغ تو زمین آینه سیما گردد

7. لب اگر از لب پیمانه می برداری

8. نفس پاک تو جان بخش چو عیسی گردد

9. اگر از جلوه مینا گذرانی خود را

10. فیض نازل به تو از عالم بالا گردد

11. ملک بیگانه بود بیخبری عاقل را

12. کسی از بهر چه در کشور اعدا گردد؟

13. دست رغبت ز حنای می گلرنگ بشوی

14. تا ز روشن گهری چون ید بیضا گردد

15. در حریمی که کشد خط به زمین جبهه عقل

16. کلک صائب ز فضولی است که گویا گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی
* چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد
* تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن
شعر کامل
حافظ
* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی