صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3284

1. آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد

2. خواب در وقت سحرگاه گران می گردد

3. آسمان در حرکت از نظر روشن ماست

4. آب از قوت سرچشمه روان می گردد

5. رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب

6. آبها صاف در ایام خزان می گردد

7. طالب خلق اگر گوشه عزلت گیرد

8. همچو دامی است که در خاک نهان می گردد

9. رتبه عشق به تدریج بلندی گیرد

10. باده چون کهنه شود نشأه جوان می گردد

11. آسمان خاک ره مردم بی آزارست

12. گرگ در گله این قوم شبان می گردد

13. هر که را تیغ زبان نیست به فرمان صائب

14. عاقبت کشته شمشیر زبان می گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج
* که یک جو نیرزد سرای سپنج
شعر کامل
حافظ
* این صورت بت چیست اگر خانه کعبه‌ست
* وین نور خدا چیست اگر دیر مغانه‌ست
شعر کامل
مولوی
* با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
* یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
شعر کامل
حافظ