صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3339

1. روز و شب بر من مهجور به تلخی گذرد

2. عید و نوروز به رنجور به تلخی گذرد

3. ندهد کنج قناعت به دو عالم قانع

4. از سر تنگ شکر مور به تلخی گذرد

5. تلخی و شوری و شیرینی آب از خاک است

6. عمر در عالم پرشور به تلخی گذرد

7. زندگی را نبود چاشنیی بی مستی

8. عمر در باغ به انگور به تلخی گذرد

9. مال خود را نکند هر که به شیرینی صرف

10. از سر شهد چو زنبور به تلخی گذرد

11. روزگار خط شبرنگ به شیرین دهنان

12. چون شب جمعه به مخمور به تلخی گذرد

13. راحت و رنج به اندازه هم می باید

14. شب کوتاه به مزدور به تلخی گذرد

15. تا به کی در تن خاکی، که شود زیر و زبر

16. روز ما همچو شب گور به تلخی گذرد؟

17. تلخی مرگ شود شهد به کامش صائب

18. هر که زین عالم پرشور به تلخی گذرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با خیال او قناعت می کنم، من کیستم
* تا وصالش در دل امیدوارم بگذرد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی
* مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون
* که نرگس تشت زر بر دست و گلبن نیشتر دارد
شعر کامل
سلمان ساوجی