صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3353

1. رخنه هایی که مرا در جگر آن مژگان کرد

2. زرهی نیست که بتوان به قبا پنهان کرد

3. این طراوت که گل روی ترا داده خدا

4. می تواند نفس سوخته را ریحان کرد

5. گوی خورشید به خون دست ز آسایش شست

6. حسن روزی که سر زلف ترا چوگان کرد

7. سرمه خامشی طوطی گویا گردید

8. بس که نظاره او آینه را حیران کرد

9. تخم امید من از سعی فلک سبز نشد

10. دانه سوخته خون در جگر دهقان کرد

11. هیچ جا زیر فلک قابل آرام نبود

12. این صدف گوهر محبوس مرا غلطان کرد

13. غوطه در خون شفق زد ز ندامت صائب

14. هر که چون صبح لبی زیر فلک خندان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای آنکه ز کفر دین تو بیرون آری
* وز کوه و کمر نگین تو بیرون آری
شعر کامل
عطار
* اگر نه مدح تو گوید زمانه سوسن را
* بنفشه‌وار زبان از قفا بدر گیرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی