صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3372

1. جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد

2. دل ما آب ز هر چاه زنخدان نخورد

3. می این بزم به خوناب جگر آغشته است

4. طفل بی گریه دمی شیر ز پستان نخورد

5. تا کسی نشکند آیینه خودبینی را

6. آب چون خضر ز سرچشمه حیوان نخورد

7. به تهیدستی و بی برگی خود ساخته ایم

8. چون سر دار، سر ما غم سامان نخورد

9. طره خم به خمش شب همه شب می لرزد

10. که نسیمی به چراغ دل سوزان نخورد

11. نشود واسطه رزق جهان چون یوسف

12. هر که یک چند دل خویش به زندان نخورد

13. رزق ما تنگ زاندیشه بی حاصل ماست

14. نان کسی می خورد اینجا که غم نان نخورد

15. نیست سرگشتگی عشق به صائب مخصوص

16. کشتیی نیست درین بحر که طوفان نخورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی
* چو سوفارش آمد بپهنای گوش
* ز شاخ گوزنان برآمد خروش
شعر کامل
فردوسی
* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی