صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3412

1. زین سعادت که ز بال و پر ما می ریزد

2. استخوان بندی اقبال هما می ریزد

3. به سبکدستی من نیست درین بزم کسی

4. اول از ناخن من رنگ حنا می ریزد

5. خار صحرای جنون می بردش دست بدست

6. هر که را آبله گل در ته پا می ریزد

7. رهروی را که بود درد طلب دامنگیر

8. خار در رهگذر راهنما می ریزد

9. زخم ناسور من از حسرت مشک است کباب

10. زلف او عطر به دامان صبا می ریزد

11. از لحد خاک گشاده است بغل در طلبش

12. خواجه از بیخبری رنگ سرا می ریزد

13. با دل خونشده بر گرد جهان می گردیم

14. تا نصیب این کف خون را به کجا می ریزد

15. می شود گوهر، اگر جمع تواند کردن

16. آبرویی که به دریوزه گدا می ریزد

17. می شود دعوی خون روز قیامت صائب

18. رنگ هر گل که ز نظاره ما می ریزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آنچه دیدی بر قرار خود نماند
* وینچه بینی هم نماند بر قرار
شعر کامل
سعدی
* یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
* و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ
* چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج
* که یک جو نیرزد سرای سپنج
شعر کامل
حافظ