صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3441

1. من و راهی که ز سر سنگ نشانش باشد

2. برق خنجر بلد راهروانش باشد

3. کی عنانداری بیتابی ما خواهد کرد؟

4. آن که از رفتن دل آب روانش باشد

5. از عقیقی است مرا بوسه توقع که سهیل

6. یکی از جمله خونابه کشانش باشد

7. نتوان یافت ز پیچیدگی افکار مرا

8. راه فکر من اگر موی میانش باشد

9. هر که چون جام درین بزم تهی چشم افتاد

10. چشم پیوسته به دست دگرانش باشد

11. سرد مهری چه کند با دل آزاده ما؟

12. این نه سروی است که پروای خزانش باشد

13. تیر آهش ز دل سنگ ترازو گردد

14. هر که از قامت خم گشته کمانش باشد

15. می برد تربتش از نوحه گران گویایی

16. هر که گنجینه اسرار نهانش باشد

17. از ته دل چقدر خنده تواند کردن؟

18. نوبهاری که به دنبال، خزانش باشد

19. حسن غافل نشود از دل عاشق صائب

20. که کماندار توجه به نشانش باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طمع به خاک فرو می برد حریصان را
* ز حرص بر سر قارون رسید آنچه رسید
شعر کامل
رهی معیری
* پاک طینت می رساند فیض بعد از سوختن
* عود خاکستر چو گردد می کند دندان سفید
شعر کامل
صائب تبریزی
* جامه نیلی گشت و از سیلی رخم نیلوفری
* عاقبت این بود رنگم زین خم خاکستری
شعر کامل
وحشی بافقی