صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3559

1. تا حیا سرمه کش نرگس جادوی تو بود

2. شبنم خلد نظر باز گل روی تو بود

3. شعله شوخ ملاحت ز رخت می تابید

4. آب حیوان صباحت همه در جوی تو بود

5. چشم بر سرمه نمی کرد سیه، مژگانت

6. وسمه از طاق دل افتاده ابروی تو بود

7. سرو برجسته بستان رعونت بودی

8. شاخ گل دست نشان قد دلجوی تو بود

9. برق با آنهمه شوخی که جهان می سوزد

10. شرر مرده آتشکده خوی تو بود

11. لب نهادی به لب ساغر و رفتی از دست

12. حیف ازان هیکل شرمی که به بازوی تو بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
* شهان بی کمر و خسروان بی کلهند
شعر کامل
حافظ
* از مردم بداصل نخیزد هنر نیک
* کافور نخیزد ز درختان سپیدار
شعر کامل
منوچهری
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی