صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3580

1. رفت در خلوت مینا گل و بلبل آسود

2. بلبل از ناله فرو بست لب و گل آسود

3. شعله گرمی هنگامه گلزار نشست

4. غنچه شد شهرت گل، دیده بلبل آسود

5. دم شمشیر تغافل همه را با من بود

6. من چو رفتم ز میان، تیغ تغافل آسود

7. پرتو صبح بناگوش گران بود بر او

8. چون گل روی تو در سایه سنبل آسود؟

9. چون به زیر فلک از تفرقه ایمن باشم؟

10. نتوان فصل بهاران به تو پل آسود

11. چشم جادو گرش آن روز که آمد به سخن

12. در دل چه دل جادوگر بابل آسود

13. توسنی نیست توکل که سکندر بخورد

14. هرکه بسپرد عنان را به توکل آسود

15. با چنان شوخی طبعی که به گل خنده زدی

16. در دل خاک چسان طالب آمل آسود؟

17. حیرتی دارم ازان شبنم غافل صائب

18. که به دور رخ او بر ورق گل آسود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قلم نشانهٔ عقل است و تیغ مایهٔ جور
* یکی چو حنظل تلخ و یکی چو شهد شهی
شعر کامل
ناصرخسرو
* نشسته‌ام به سر راه آرزو عمری
* که ابروی تو نشاند به زیر شمشیرم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چنان با تار زلف بسته دل پیوند الفت را
* که نتوان یک سر مویش ز یکدیگر جدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی