صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 372

1. گل اندامی که می دادم به خون دیده آبش را

2. چسان بینم که گیرد دیگری آخر گلابش را؟

3. در آغوش نسیم صبحدم بی پرده چون بینم؟

4. گل رویی که من وا کرده ام بند نقابش را

5. به دست غیر چون بینم عنان طفل خودرایی

6. که وقت نی سواری می گرفتم من رکابش را؟

7. به خونم زد رقم، تا با قلم شد آشنا دستش

8. پریرویی که می بردم به مکتب من کتابش را

9. نهالی را که من چون تاک پروردم به خون دل

10. چسان بینم به جام دیگران صائب شرابش را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ
* عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
* برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر
شعر کامل
سعدی
* شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
* تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شعر کامل
سعدی