صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3839

1. به روی گرم تو آیینه تا برابر شد

2. بهشت روی ترا چشمه سار کوثر شد

3. زخال اگر چه بنا گوش نیک اختر شد

4. ازین ستاره شب زلف دل سیه تر شد

5. دل نظارگیان آب شد زدیدن تو

6. اگر زدیدن خورشید دیده ها تر شد

7. چه فتنه ها که ازو جای گرد برخیزد

8. به هر زمین که نهال تو سایه گستر باشد

9. ز جلوه سرو تو کیفیتی به بستان داد

10. که طوق فاختگان جمله خط ساغر شد

11. به چشم همت من استخوان بی مغزی است

12. سعادتی که زبال هما میسر شد

13. ز بیقراری بلبل کجا به حرف آید

14. ز خامشی دهن غنچه ای که پر زر شد

15. زچشم شور نگردد چو ماه دنبه گداز

16. شکاریی که درین صید گاه لاغر شد

17. ز بحر دور فتادم ز خودنماییها

18. یتیم زود شود قطره ای که گوهر شد

19. چرا چو سرو کنم دست از آستین بیرون

20. مرا که دولت آزادگی میسر شد

21. ستاره ریز کند چشم خلق را صائب

22. چراغ هر که ازان روی آتشین برشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دارم امید بر این اشک چو باران که دگر
* برق دولت که برفت از نظرم بازآید
شعر کامل
حافظ
* تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
* خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
شعر کامل
حافظ
* مریض عشق به کوی تو تا غبار نشد
* ز ضعف تن نتوانست کز زمین خیزد
شعر کامل
جامی