صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3924

1. چگونه باده عرفان جماعتی نوشند

2. که باده در رگ تاک است ومست ومدهوشند

3. حدیث بیش وکم ومهرذره بدمستی است

4. ز یک پیاله دو عالم شراب می نوشند

5. ز ما سلام به دارالسلام دار رسان

6. که در زمانه ما خلق پنبه در گوشند

7. حدیث اهل زمین قابل شنیدن نیست

8. به ذوق حرف که این نه صدف همه گوشند

9. به شمع موم قناعت کنند از خورشید

10. جماعتی که چو محراب تنگ آغوشند

11. خموش باش که چندین هزار شمع اینجا

12. مکیده اند لب خامشی و مدهوشند

13. حضور گلشن فردوس آن کسان دارند

14. که در به روی خوداز کاینات می پوشند

15. ز رفتن دگران خوشدلی ازین غافل

16. که موجها همه با یکدگر در آغوشند

17. چه ساده اندحریفان بی بصر صائب

18. به آفتاب قیامت نقاب می پوشند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر
* چشم دارم به همین درد گرفتار شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو دشمن بود شاه را کشته به
* گر آواره از جنگ برگشته به
شعر کامل
فردوسی
* نیست غیر از دست خالی پرده پوشی سرو را
* خار چندین جامه رنگین ز گل پوشیده است
شعر کامل
صائب تبریزی