صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4042

1. عاشق ز رفتن دل بیتاب می برد

2. فیضی که خاک از آمدن آب می برد

3. در سینه های صاف نگیرد قرار دل

4. آیینه اختیار ز سیماب می برد

5. در چشم داغ دیده کشد سرمه از نمک

6. پروانه را کسی که به مهتاب می برد

7. نگذاشت آب در جگر تیغ زخم من

8. جان از سفال تشنه کجا آب می برد

9. رویی که چشم من شده محو نظاره اش

10. بیطاقتی ز گوهر سیراب می برد

11. مستانه جلوه های تو ای آب زندگی

12. گردش ز یاد حلقه گرداب می برد

13. از پیچ وتاب رشته عمرش گره شود

14. از هر دلی که موی میان تاب می برد

15. در باده نشأه از نظر زاهدان نماند

16. چشم ندیدگان ز گهر آب می برد

17. صائب مرا چو آب خمار آورد به هوش

18. هرچند هوش خلق می ناب می برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی
* غلام همت دردی کشان یک رنگم
* نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
شعر کامل
حافظ
* عیب نبود گر ترنج از دست نشناسم که نیست
* در همه مصرم کسی چون یوسف کنعان عزیز
شعر کامل
خواجوی کرمانی