صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4185

1. مست است وخنده بر من مهجور می کند

2. کان نمک ببین چه به ناسور می کند

3. درفکر دانه دزدی خالش گداختم

4. دامم به خاک نقش پی مور می کند

5. ما صلح می کنیم به یک کوکب از فلک

6. خرمن چرا مضایقه با مور می کند

7. نزدیک او اگرچه مرا راه حرف نیست

8. اما نگاهبانیم از دور می کند

9. سر سبز باد تاک که زهاد خشک را

10. سیلی زنان ز سایه خود دور می کند

11. غیر از سپند سوخته جان در حریم او

12. دیگر که یاد صائب مجهور می کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضرورتست که آحاد را سری باشد
* وگرنه ملک نگیرد به هیچ روی نظام
شعر کامل
سعدی
* زهر چشمش میان خندیدن
* همچو بادام تلخ در شکرست
شعر کامل
صائب تبریزی
* در اندرون من خسته دل ندانم کیست
* که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
شعر کامل
حافظ