صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 43

1. گریه مستانه می سازم شراب تلخ را

2. می کنم چون ابر مروارید آب تلخ را

3. زاهدان طفل مشرب، امت شیرینی اند

4. می کنم در کار مستان این شراب تلخ را

5. عشق حیران چه می داند عتاب و لطف چیست؟

6. می خورد چون آب شیرین ریگ آب تلخ را

7. باده روشن علاج ظلمت غم می کند

8. می شکافد تیغ برق از هم سحاب تلخ را

9. تا کی از بیم اجل عمرم به تلخی بگذرد؟

10. می کنم شیرین به خود یک چشم خواب تلخ را

11. تا به تلخی های زهر چشم او خو کرده ام

12. می شمارم باده شیرین، جواب تلخ را

13. بس که صائب دیده ام تلخی ازین شکر لبان

14. می شمارم خنده شیرین، عتاب تلخ را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
* فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
شعر کامل
سعدی
* بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد
* درویش که بازارش با محتشمی باشد
شعر کامل
سعدی
* در وطن گر می شدی هر کس به آسانی عزیز
* کی ز آغوش پدر یوسف به زندان آمدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی