صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 430

1. چه پروا از عتاب و ناز عشاق بلاجو را

2. که عاشق مد احسان می شمارد چین ابرو را

3. به شرم آشنایی برنمی آید نگاه من

4. ز من بیگانه کن ای ناز تا ممکن بود او را

5. همان زهر شکایت از لبم در وصل می ریزد

6. شکر شیرین نمی سازد مذاق طفل بدخو را

7. ندارد داغ عشق گلعذاران حاصلی صائب

8. برون ریز از بغل زنهار این گلهای بی بو را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
* واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
شعر کامل
حافظ
* گل و نرگس به هم دیدى به نوروز
* چنان بودند آن هر دو دل افروز
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
* که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
شعر کامل
مولوی