صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 434

1. سمندر کرد اشک گرم من مرغان آبی را

2. ز گوهر چون صدف پر ساخت گردون حبابی را

3. بهاران را به غفلت مگذران چون لاله از مستی

4. غنیمت دان چو نرگس دولت بیدار خوابی را

5. شقایق حقه تریاک تا گردید، دانستم

6. که افیونی کند آخر خمار می شرابی را

7. غنیمت دان در اینجا این دو نعمت را، که در جنت

8. نخواهی یافت خط سبز و رنگ آفتابی را

9. بخیل آسوده است از فکر تعمیر دل سایل

10. که چشم جغد داند توتیا گرد خرابی را

11. نگردد جمع با طول امل جمعیت خاطر

12. خلاصی از کشاکش نیست این موج سرابی را

13. مقام گوهر شهوار در گنجینه می باید

14. بیاض از سینه باید ساخت شعر انتخابی را

15. زبان در مجلس روشندلان خاموش می باید

16. که نوری نیست در سیما چراغ ماهتابی را

17. غزل گویی به صائب ختم شد از نکته پردازان

18. رباعی گر مسلم شد ز موزونان سحابی را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
* خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
* که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
شعر کامل
حافظ