صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4357

1. زهرازقدح صافدلان رنگ ندارد

2. آیینه گوهر خطر از زنگ ندارد

3. دل در خم آن زلف ندانم به چه روزست

4. در خانه تاریک گهر رنگ ندارد

5. قد تو نهالی است که همدوش ندیده است

6. تمکین تو کوهی است که همسنگ ندارد

7. نخلی که ندارد ثمری دوری ازو به

8. بگریز ز طفلی که به کف سنگ ندارد

9. هر چشم زدن چشم کبود تو به رنگی است

10. نیلوفر چرخ این همه نیرنگ ندارد

11. از دشمن پرخاش طلب هیچ میندیش

12. زان خصم حذر کن که سر جنگ ندارد

13. در هر قدم راه خرد کعبه ودیری است

14. سر تا سر صحرای جنون سنگ ندارد

15. صائب که گلاب از گل خورشید گرفته است

16. یک بوسه ز لعل لب او رنگ ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی
* بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند
* کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
شعر کامل
حافظ
* از آن اهل دل در پی هرکسند
* که باشد که روزی به مردی رسند
شعر کامل
سعدی