صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4363

1. آن شوخ چه گویم که دل از دست چسان برد

2. نامد به کنار من ودل را زمیان برد

3. دل خون شد وآن ترک جفاکیش نیامد

4. در خاک هدف حسرت آن سخت کمان برد

5. در رشته جان تاب فتاده است ز غیرت

6. تا دست تصور که به آن موی میان برد

7. کیفیت چشم تو اثر کرد به دلها

8. غماز خبر راه به اسرار نهان برد

9. از برق حوادث نکند پاک گهر بیم

10. رنگ از رخ یاقوت به آتش نتوان برد

11. چون سیل گرانسنگ که از کوه بغلطد

12. صد کوه غم از سینه من رطل گران برد

13. از سطر شماری قدمی پیشترک نه

14. پی زین ره باریک به مقصد نتوان برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به کین سیاوش سیه پوشد آب
* کند زار نفرین به افراسیاب
شعر کامل
فردوسی
* چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
* که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
* کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
شعر کامل
مولوی