صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4417

1. چون شبنم می بر رخ جانان بنشیند

2. در آب وعرق چشمه حیوان بنشیند

3. شرمنده خونگرمی اشکم که همه عمر

4. نگذاشت مراگردبه مژگان بنشیند

5. دل صاف کن آن گاه ز ماحرف طلب کن

6. از آینه طوطی به دبستان بنشیند

7. مژگان شمرم بوسه زنم بر کف پایش

8. در چشمم اگر خار مغیلان بنشیند

9. آن کس که چو یوسف بودش چشم عزیزی

10. شرط است که یک چند به زندان بنشیند

11. از طعنه خامان نشود کند طبیعت

12. کی آتش سوزنده به دامان بنشیند

13. گر خضر ببیند لب جان پرور او را

14. در ماتم سر چشمه حیوان بنشیند

15. هر کس که چو صائب به تکلف نکند زیست

16. پیوسته چو گل خرم وخندان بنشیند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
* عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
* که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ
شعر کامل
حافظ
* با خارکشان نشین که اندر دو سه روز
* صد برگ بساخت گل ز یک دستهٔ خار
شعر کامل
انوری