صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4438

1. بیخواست ز دل ناله جانکاه برآید

2. بی دلو ورسن یوسف ازین چاه برآید

3. از دیده وران میکندش قطره شبنم

4. هر غنچه که از پوست سحرگاه برآید

5. آن روز مرا مزرع امید شود سبز

6. کز دانه خال تو ز خط آه برآید

7. در دایره هاله شود ماه زمین گیر

8. چون حسن تمام تو ز خرگاه برآید

9. زنگار محابا نکند از دم شمشیر

10. چون با خط سبز آن رخ چون ماه برآید

11. دستی که فشاندم ز بلندی به دو عالم

12. ترسم که ز دامان تو کوتاه برآید

13. از راست روان زخم زبان طرف نبندد

14. پامال شود سبزه چو از راه برآید

15. صد حرف نفهمیده کند بیخبر انشا

16. تا یک سخن از خاطر آگاه برآید

17. در صحبت اشراق خموش است زبانها

18. رحم است به شمعی که شب ماه برآید

19. باهمت ناقص به فلک بر نتوان شد

20. کی دانه ز خرمن به پرکاه برآید

21. جایی که عزیزان به زر قلب گرانند

22. یوسف چه فتاده است که از چاه برآید

23. از غیرت رنگینی افکار تو صائب

24. صد آه یمن را ز جگر گاه برآید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست
* و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
شعر کامل
حافظ
* خون می خورد کریم ز مهمان سیر چشم
* داغ است عشق از دل بی آرزوی من
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر زیر درخت گل باز آنی و بنشینی
* هر باد که برخیزد گل بر سر گل ریزد
شعر کامل
کمال خجندی