صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4472

1. گر بی طلب رسد رزق ما را عجب نباشد

2. مهمان نخوانده آیدهرجاطلب نباشد

3. قصد گزند داری ماری که راست گردد

4. گرچرخ شد مساعد جای طرب نباشد

5. در پرده غیرت ما دندان به دل فشارد

6. زخم ندامت ما بیرون لب نباشد

7. بی ابری نیست ممکن گردد لب صدف تر

8. دریا سراب باشدهرجاسبب نباشد

9. داغی که درسیاهی است ایمن زچشم زخم است

10. روز سیاه ما را پروای شب نباشد

11. دامان رهنوردان پیوسته بر میان است

12. جان رمیده ماجز زیر لب نباشد

13. تا بی طلب نباشدمهمان نمی پذیرند

14. در کیش بی نیازان حرف طلب نباشد

15. از راه دور منزل گردد بهشت رهرو

16. بی لذت است روزی هرجاتعب نباشد

17. در دامن شب آویزچون بسته گشت کارت

18. کاین جادرازدستی ترک ادب نباشد

19. از استخوان بی مغزپوچ است حرف گفتن

20. حرف از نسب مگوییدهرجاحسب نباشد

21. دامان پاک صائب صبح امیدواری است

22. گریارمهربان شد با ما عجب نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تاک اگر دست حمایت برنیارد ز آستین
* کیست کز دست فلک گیرد گریبان مرا؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* به کسی نظر ندارد بجز آینه بت من
* که ز عکس چهره خود شده است بت پرست او
شعر کامل
مولوی
* اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان
* که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی